English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2526 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pull one's weight <idiom> U کارها را تقسیم کردن
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
renewable resources U منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
complexities U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexity U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
available U لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
jobs U فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
job U فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
shared U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
multiplex U سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
compartment marking U سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
relational U کارها
relation U کارها
programme of work U برنامه کارها
programme of work U صورت کارها
To spoilt things . To mess thing up . U کارها را خراب کردن
hang-up <idiom> U تاخیر دربعضی از کارها
artwork U کارها و تصاویر گرافیکی
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
I am ready to compromise. U کارها روبراه است
To get things moving. To set the wheels in motion. U کارها راراه انداختن
job scheduler U زمان بند کارها
To put things straight(right). U کارها را درست کردن
Things are very slack (quiet) at the moment. U فعلا" که کارها خوابیده
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. U کارها را بجریان انداختن
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things. U کارها را قبضه کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
To take things easy(lightly) U کارها را آسان گرفتن
all aggairs pivot upon him U کارها بدست او می گرد د
dispose U ترتیب کارها رامعین کردن
i. for doing any thing U عدم صلاحیت در همه کارها
She is not concerned with all that . U با این کارها کاری ندارم
We are past that sort of thing . U دیگر این کارها از ماگذشته
pull (something) off <idiom> U باانجام رساندن کامل کارها
push (someone) around <idiom> U اجبار شخص درانجام کارها
put the cart before the horse <idiom> U انجام کارها بدون نظم
job U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
Things are coming to a critical juncture . U کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
jobs U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
set the pace <idiom> U برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
batches U قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
to make things hum U کارها را دایر کردن یا درجنبش اوردن
batch U قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
sources U منابع
resources U منابع
activities U کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
to mend matters U کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
It is an absolute chaos. U همه رشته کارها از دست در رفته است
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
activity U کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
allotment U منابع اختصاصی
revenue sources U منابع درامد
unused resources U منابع بیکار
allocation of resources U تخصیص منابع
complementary resources U منابع مکمل
control of resources U کنترل منابع
natural resources U منابع طبیعی
human resources U منابع انسانی
allotments U منابع اختصاصی
control of resources U نظارت بر منابع
overhead U منابع حاشیهای
meaner U منابع درامد
mean U منابع درامد
fixed inputs U منابع ثابت
resource deallocation U بازستانی منابع
resource allocation U تخصیص منابع
military resources U منابع نظامی
sources law U منابع حقوق
natural sources U منابع طبیعی
sourcing U منابع یابی
fixed resources U منابع ثابت
meanest U منابع درامد
resource sharing U اشتراک در منابع
resource endowment U منابع طبیعی
scarce resources U منابع کمیاب
economic resources U منابع اقتصادی
priorities U سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
priority U سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
unused resources U منابع استفاده نشده
sourcing of suppliers U یافتن منابع فروش
software resources U منابع نرم افزار
inputs U عوامل تولید منابع
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
nonrenewable resources U منابع تمام شدنی
depletion U کاهش منابع طبیعی
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
conservation U حفظ منابع طبیعی
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
conservationist U طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservationists U طرفدارحفظ منابع طبیعی
efficient allocation of resources U تخصیص کارای منابع
resources U منابع اماد ذخایر
exhaustable resources U منابع تمام شدنی
hardware resources U منابع سخت افزاری
generals U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
commonest U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commoners U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
nonrenewable resources U منابع غیر قابل تجدید
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
mobility U انتقال اسان منابع تولید
economic mobilization U بسیج منابع اقتصادی باصرفه
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
dry run U اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
agendas U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
agenda U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
irm U Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
critical path analysis U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
babble U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1ببینیم کارها چطور پیش می رود بعد تصمیم میگیریم
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com